یه مرکز خرید هست توی چیتگر اون وراست اسمش ایران مال هست خیلی جای قشنگیه مرکز خریده استخر داره و سینما . حالا توی این مرکز تجاری بزرگ یه کتاب خونه بود اسمش جندی شاپور خیلی قشنگ بود واقعا سبک اروپایی خوشگل واقعا قشنگ بود تمام سقف دکور چوب کار شده بود پله می خورد می رفت پایین واقعا خوشگل بود یه مرکز خصوصی بودش مال دولت نبود بعد این که کسی که اون جا روساخته ماشلا چه قدر پول داره که همچین جای خفنی درست کرده پیست یخ داشت که من نتوستم برم شب بود یه توصیه می کنم

می خوام در مورد باور های غلط که یسری از ادم ها از همون قدیم باورش داریم اعتقاد شدیدی به این موضوع داریم باور های غلط چی هستن؟ باور هایی که پوچ بی اساس و دلیل منطقی بر انجامش نیست مثل وقتی عزیزشون رو از دست می دن تا یک سال مشکی می پوشن و تخمه اجیل نمی خورن چون بد می دونن لباس شاد نمی پوششن اهنگ شاد گوش نمی دن یعنی چی واقعا ادم تا وقتی زنده است باید قدر دیگری رو بدونه نه وقتی که رفت که این مرگ نیست تولد دوباره است همه ما رفتنی هستیم یا یه چیز دیگه تخم مرغ

یه وقت هایی دیدین ادم از شوک یه اتفاقی هم خوش حال میشه هم باورش نمی شه احساس می کنه داره خواب می بینه یه رویاست و نمی دونم اون لحظه عکس العمل شما ها چیه و حتی خودم یه وقت هایی توی خواب هایی که ادم می بینه همه چی براش اشناست انگار که قبلا دیده بوده ولی هرچی فکر می کنی یادت نمیاد به نظرم خواب ها یه نشونه ان یه چیزی می خوان بهت بگن ولی نمی فهمیم بیاین تصور کنیم اصلا بزار یه داستان خیالی بهتون بگم ساعت ۲ ظهر دوشنبه دس ماه ۱۳۸۲ از صبح که پا شدم ضربان قلب هم